دایی دوماد شد!
سلام جیجر,خوبی؟
پنج شنبه,مصادف با 1 شعبان بله برون دایی حسین جون بود,اول که طبق قرار همه خونه ی بی بی جمع شدیم و رفتیم خونه ی زن دایی اینا,زن دایی کلی خوشکل کرده بود و یه کم بعد سید برا ی دایی و زن دایی صیغه ی محرمیت خوند و دایی اومد پیش زن دایی,البته لازم به ذکر که دایی هول کرده بود و دسته گلی که برای زن دایی خریده بود رو نداد دستش و گذاشت رو میز,(خب حق داره خب)
خلاصه شنبه هم مصادف با 3 شعبان(ولادت امام حسین (ع) )رفتیم محضر که عقد دايم دایی بود و خیلی خوب بود اما تو خرابکاری کردی و منو سوپرایز,بابایی هم مسئول نگهداری از تو شد(خدا خیرش بده,سر عروسی عمو علی جبران می کنم)
الانم که یه هفته ای از این ماجرا می گذره و دایی سر گرم نامزد بازیه(بزرگ میشی می فهمی نامزد بازی یعنی چی!!!)
ایشالا که همه ی جوونا,خصوصا دایی خوشبخت باشن و به اوج آرامش و کمال ایمان دست پیدا کنن,آمین.