فرشته
سلام فرشته ی نازم
امروز که از خونه ی مامان خاله مرضیه برگشتیم شام موندیم خونه ی مامانی,اخه دایی خیلی اصرار کرد و دایی حسین هم رفته بود جمکران,مامانی هم با اقا جون رفت مسجد و وقتی برگشت برامون کباب درست کرد,بعد از شام هم کلی پر انرژی بودی و ازت فیلم گرفتم و همش جیغ می کشیدی
بابایی و دایی هم تا اخر شب با هم x boxبازی می کردن وساعت 1:15 رفتیم خونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی