زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ناز بلا

بدون عنوان

1390/3/26 2:23
نویسنده : مامان
270 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان و بابا

امشب می خوام یه سلام ویزه به باباییت بکنم که خیلی دوسش دارم,خیلی گله,باباییتو می گم ها.بذار داستان زندگیمونو برات تعریف کنم:یه روز از روزای خوب خدا تلفن خونمون زنگ زد و فهمیدم که خبرییه,بله خواستگار بود و اون خواستگار کسی نبود جز بابا صادق خلاصه  منم که سنی نداشتم و سرگرم کنکور بودم اما قبول کردم که بیان خونمون و بابایی رو ببینم,منو بابایی رفتیم تو یه اتاق و باهم صحبت کردیم(البته با نظارت بزرگترها)بابایی تو اتاق حسابی شیفتم شد و از نگاهش معلوم بود که(بله)تشویقما هم جون در خونمونو لازم داشتیم من گفتم بلهچشمک.

خلاصه حالا که از اون ماجرا نزدیکه 3ساله می گذره و من جدا از انتخابم راضییم چون بابات چشمه ی ارامشه,وقتی کنارشم هیچ غمی ندارم و شک نکن که بهترین بابا و همسر دنیاست 

صادقم,اولین ساله پدر شدنت مبارک,روزت مبارک قلب    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
26 خرداد 90 16:23
سلام، خاطره قشنگی دارین روز بابای عسل مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز بلا می باشد