بدون عنوان
سلامی به گرمی نگاهت مامانم
امروز که روز پدر با بابایی رفتیم براش خرید کردیم,یعنی کادوی منو تو به بابایی,تو هم حسابی تیپ پسرونه زده بودی و همش بغلم بودی,یه کم خسته شدم اما ارزشه بابایی بیشتر از این حرفاست.
داشتیم خرید می کردیم که اذان کفت و با بابایی رفتیم اول تو یه مسجد نماز خوندیم و بعد خریدمونو ادامه دادیم,که یه شلوار جین خریدیم و یه تیشرت و برگشتیم خونه و تو که خسته بودی زود خوابیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی