فوتبال
سلام دردونه جونم,سلام
دیشب دایی محمد موند خونمون و کلی با بابایی x boxبازی كردن و صبح بابایی رفت سر کار و دایی رفت خونشون,من و تو باز هم تنها شدیم,اما تو منو حسابی سرگرم می کنی,خیلی خیلی شیطون شدی,یه دقیقه نمی تونم چشم ازت بردارم,چون هر لحظه ممکنه یه دست گل به آب بدی,ولی تموم شیطونی یاتو با جون و دل می خرم,چون دوست دارم.
فردا هم بابابزرگ و ماما و عمه جونا و عمو جونات شام خونمونن و روضه داریم,الانم بابایی رفته فوتبال,نمیدونی چقدر با فوتبال حال می کنه,همه ی فکرش اینه که کی پنج شنبه می رسه که بره فوتبال,بابایی هم اگه خوش باشه منم خوشم چون ما یه روحیم در دو بدن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی