زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

ناز بلا

سرمای زود رس

  سلام طلا جونم,البته تو از طلا با ارزشتری دیروز تو شدی ٩ ماهه عزیزم,تولدت مبارک جیگر امروز هوا خیلی سرد,خیلی جاها برف سنگین اومده,اونقد سرده که مدرسه های مناطق ١تا ٥ رو تعطیل کردن,جالب اینجاست که امروز ١٨ آبانه و هنوز وارد زمستون نشدیم فکر کن !!! امروز دیگه رسما چار دستو پا رفتی,بهت افتخار می کنم. اینم زهرا تو هوای سرد و برفی! ...
18 آبان 1390

مهدیه

سلام  دردونه,صفای خونه,عزیز تر از جونه,خوبی ناناز؟ امروز صبح که بیدار شدم گردنم گرفته بود و چون می خواستم برم به بچه ها سر بزنم ناراحت شدم ,اما بهتر شدم و با هم رفتیم خونه مامانی و بعد رفتیم مهدیه,نمیدونی چقدر بچه ها و خانوم نصر الله قربون صدقت رفتن,اما مامانی خیلی دلم می خوات برم سر کلاس خانوم نصرالله اما بچه ها الان جزء 16و 17 هستن و من جزء دهم,خلاصه دعا کن بازم بتونم برم مهدیه,خیلی حال می ده,البته تو وقتی تو شکمم بودی با هم می رفتیم. بعد از ظهر هم که برگشتیم با مامان مرضیه راضیه,یه سر رفتم خونشون که خاله مرضیه رو ببینم که نی نیش 3هفته دیگه به دنیا میاد. شب هم با مامانی رفتیم شانزه لیزه و مامانی یه کت و دامن برای عروسی فاطمه دخ...
11 آبان 1390

آخ

سلام شکوفه,خوبی خوشکلم؟ خیلی بزرگ شدی جیگر,روز به روز شیرین تر می شی,ماهی ماه,از اداهات بگم که تو این هفته ٣تا حرف د,گ و خ رو به زبونت اوردی که خیلی قشنگ می گی,هر چی میشه,نمیدونم ارادی یا غیر ارادی,می گی آخ ,بابایی می گه اینقدر یه روز آقا خرگوشه رو خوندی که میگه آخ یه روز آقا خرگوشه      افتاد دنباله موشه موشه پرید تو سوراخ    خرگوشه گفت آخ خلاصه اینکه خدا هیچ کس رو از این نعمت محروم نکنه,آمین. راستی شنبه ٧ آبان که مامانی اینا چون آبشون قطع بود اینجا بودن دیدیم که یه دندون دیگه دراوردی,فرداش هم یکی دیگه,٨ ماه و ٢٠ روزت بود که ٦ دندونی شدی,مبارکت باشه ماه پیشونی. ...
10 آبان 1390

مشهد الرضا

سلام دار و ندارم,خوبی؟ببخشید,خیلی وقته بهت سر نزدم,آخه چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه مشهد بودیم,با ماما و بابا بزرگ و عمه جون رقیه و عمو علی,که خیلی خوب بود,هم از نظر معنوی هم از نظر روحی,خلاصه تو هم مرام کشمون کردی و واقعا اذیت نکردی ,ازت خیلی ممنونم ,آخه تو فرشته ای و فرشته ها اذیت نمی کنن. پری روز هم که تو ٨ ماه و ٧ روزت بود,٢٤ مهر,مصادف با ٣١مین ماهگرد عروسیمون تو خودتو به زمین می کشیدی,یعنی شبیه چهار دست و پا که به خواسته هات می رسیدی,نمیدونی چقدر خوشحال شدم ,یعنی هممون خوشحال شدیم,آخه خونه مامانی بودیم. دیشب هم خونه ماما بودیم و کلی دوست دارن,هی بهت می گفتن همسفری ,تو هم با اداها و چهار دست و پا رفتنت دلشونو می بردی. امشب هم با م...
27 مهر 1390

روز جهانی کودک

سلام سلام ستاره        من اومدم دوباره سلام سلام شاپرک      چه خوشکلی با نمک روزت مبارک مامانی,این روزو به همه ی نی نی وبلاگی ها تبریک میگم,ایشالا روزی رو ببینم که همه بهت روز جوان رو تبریک می گن. دوست دارم یه عالمه     هرچی بگم بازم کمه                     ...
16 مهر 1390

عکسای دلبرم!!!

ناز بلا,می خوام چندتا از عکساتو بذارم که هر وقت می بینمت انرژی مثبت بگیرم می خوای پاهاتو بخوری؟نه تو رو خدا,آخه می گن اگه پاهاتو بخوری برات زود زود یه خواهر یا برادر میات مامان جونم,عشقت اینه که وقتی غذا می خوری به سر و روت بمالی,بابایی هم بدش نمیات حسابی ماستیت کرد اینم یه خواب قشنگ,مثل فرشته ها خوابیدی جیگرم       ...
14 مهر 1390

قلیه ماهی

سلام عزیزم,عزیزم سلام,دوست دارم عاشقتم والسلام. خوبی sunnyجونم,بعضی وقتا بهت می گم سانی,آخه مثل آفتاب می درخشی. امروز صبح بابایی گفت مشهد okشد و ساکتو ببند,منم خوشحال شدم اما فکر می کردم سالگرد فوت مامان بزرگم همین هفته است که من نیستم اما به عمم زنگ زدم و گفت هفته ی بعدیشه,ومن خوشحال شدم که هم ایشالا مشهدمو می رم هم سالگرد مامان بزرگم هستم. امروز عروس بودنم گل کرد و از صبح به بابایی گفتم می خوام برای مامانت اینا خصوصا آقا جونت قلیه ماهی درست کنم, خلاصه تو اینترنت طرز تهیه شو در اوردم و بابایی ماهی و سبزی اورد و ساعتها سرگرم درست کردن قلیه ماهی شدم,اما خدایی محشر شد و شب که رفتیم خونه ی بابا بزرگ کلی تعریف و تشکر کردن. تو هم اون...
14 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز بلا می باشد